ای بروییده به ناخواست به مانند گیا


چون تو را نیست نمک خواه برو خواه بیا

هر که را نیست نمک گر چه نماید خدمت


خدمت او به حقیقت همه زرقست و ریا

برو ای غصه دمی زحمت خود کوته کن


باده عشق بیا زود که جانت بزیا